طنین «الله اکبر» ؛ ساعت 21 در سراسر ایران
نوشته شده توسط : کوچک
طنین «الله اکبر» ؛ ساعت 21 در سراسر ایران

قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گفت:امشب همزمان با شب یوم الله22بهمن ندای «الله اکـــبــــر» به یاد «الله اکـــبـر»های بهمن57 در سراسر کشور طنین انداز می شود.

 

 

اصغر آبخضر در نشست خبری افزود: این مراسم ساعت21 در سراسر ایران اسلامی برگزار می شود.

وی گفت: همچنین در این ساعت آسمان مراکز استان ها و حدود400روستا نورافشانی می شود.

آبخضر افزود: مراسم نورافشانی در تهران در22نقطه برگزار می شود که 5 منطقه آن در ارتفاعات است.

 

 

 

همراه با ابراز تنفر از جریان فتنه و همبستگی با قیام مردم مصر و تونس
ایران در جشن تولد انقلاب یک‎پارچه فریاد اتحاد و پایداری می‌شود

خبرگزاری فارس: در خجسته سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یک بار دیگر امّت سرفراز و انقلابی ایران، استوارتر از همیشه به صحنه می‌آید تا حرکت توفنده‌اش امیدبخش ملت‌های مظلوم برای رهایی از چنگال ظلم و ستم شود و فریاد رسایش درهم کوبنده بنیان ستمگران و فتنه‌انگیزان .


 

به گزارش خبرگزاری فارس، میلیون‌ها تن از هموطنان مسلمان و انقلابی اعم از مرد و زن و پیر و جوان در روز 22 بهمن، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی این پدیده بزرگ قرن، با حضور گسترده و باشکوه در راهپیمایی‌ سراسری این روز، ضمن تجدید میثاق با آرمان‌های امام خمینی(ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی و شهیدان همیشه جاوید وطن، عزم و اراده پولادین خود را در دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران تا رسیدن به سرمنزل مقصود به رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نمایش می‌گذارند.

در روز 22 بهمن امسال امت همیشه پیشتاز و انقلابی ایران با سر دادن فریاد وحدت و پایداری، ضمن اعلام همبستگی با ملل مظلوم جهان به‏ویژه ملت‌های مسلمان و به‎پاخاسته منطقه خاورمیانه و آفریقا، چراغ امید به پیروزی را در دل آنان فروزنده‌تر نگاه خواهد داشت و این نوید را خواهد داد که سرنگونی نظام‌های سلطه‌گر و استبدادی جهان در آینده نزدیک تحقق خواهد یافت.

مردم ایران با ایمان به پیروزی حق بر باطل، یک بار دیگر آن‎گونه که در نخستین بهار انقلاب در 22 بهمن سال 1357 با فریادهای کوبند‌ه و طوفانی دیوارهای ظلم و ستم را فرو ریختند، مرگ ظالمان و جباران زمان و در رأس آنها مرگ آمریکای جهان‎خوار و اسراییل غاصب را فریاد خواهند زد.

امت اسلامی ایران همچنین با حضور حماسی خود در راهپیمایی روز 22 بهمن، ضمن تجدید بیعت با رهبر فرزانه انقلاب و تاکید بر تبعیت از فرامین هدایتگرانه و هوشمندانه ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بار دیگر با اعلام خشم و نفرت از فتنه‌گران داخلی و خارجی ایستادگی و مقاومتش را در دفاع از بنیان‌های نظام شکوهمند جمهوری اسلامی در برابر چشم جهانیان به نمایش خواهد گذاشت.

در خجسته سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، جهانیان یک بار دیگر نظاره‌گر امتی خواهند بود که در پناه مکتب راستین اسلام، طریق حق و حقیقت را برگزیده در پیمودن این راه از آنچه در توان دارد دریغ نمی‌ورزد و در دفاع از انقلاب اسلامی و ماهیت ظلم‌ستیزانه آن استوارتر از همیشه در صحنه حضور دارد.

 

 

 

خاطرات خواندنی مقام معظم رهبری از روزهای پرتلاطم اول انقلاب /

کنار خیابان سجده شکر کردم

خبرگزاری فارس: روزهای اوج انقلاب در بهمن 57 و قله آن در دهه فجر، برای تمامی افرادی که آن روزها را درک کرده‎اند، سرشار از خاطرات شورانگیز است. البته کسی که خود در بطن حوادث و جریانات حضور داشته، به‏صورت طبیعی خاطرات بیشتری خواهد داشت. حال اگر این شخص رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه‌ای باشد، طبعاً آن خاطرات جذاب‌تر و خواندنی‎تر خواهد بود.


 

اشاره:
روزهای اوج انقلاب در بهمن 57 و قله آن در دهه فجر، برای تمامی افرادی که آن روزها را درک کرده اند سرشار از خاطرات و یادهای شورانگیز است. البته کسی که خود در بطن و عمق حوادث و جریانات حضور داشته به صورت طبیعی خاطرات بیشتری خواهد داشت. حال، اگر این شخص کسی مانند رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه‌ای باشد، طبعاً آن خاطرات جذاب‌تر و خواندنی‎تر خواهد بود. در آستانه سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، ما نیز به مطالب نقل شده از حضرت آقا رجوع کرده ایم و از میان خیل خاطرات ایشان، چند خاطره را که حال و هوای آن روزها را از دریچه دیده بصیر ایشان نشان می‌دهد، تقدیم می کنیم:

خاطره‌ای که تا به حال کسی نگفته‏اند!
----------------------------------------
«آمدن بنده به تهران، قبلاً قرار بود خیلی زودتر انجام بگیرد. یعنی وقتی من از تبعید برگشتم و آمدم مشهد یک مدتی مشهد بودم و با دوستان تهران کارهای مشترکی داشتیم که برای انجام آن کارها در تهران بمانم و خود من هم همین قصد را داشتم، لکن چون محرم و صفر در پیش بود و آن دستور امام نسبت به محرم و صفر، رفتم مشهد تا با همکاری دوستان، کارهای محرم و صفر را در مشهد سامان بدهیم و چون کارها مثل همه جای دیگر در ارتباط با مردم خیلی دست و پاگیر بود، تظاهرات فراوان و سازمان دادن راهپیمایی های مهم و بی‎سابقه چند صد هزار نفری مشهد مانع آمدن من از مشهد به تهران می شد تا اینکه مرحوم شهید آقای مطهری چند بار برایم پیغام فرستادند برای یک کار مهمی باید بیایم تهران و لذا دوستان مشهدی را راضی کردم که بیایم تهران و آمدم .
اما آن کار مهمی که ایشان گفته بودند، این بود که حضرت امام مرا به عنوان عضو شورای انقلاب معین کرده بودند و من از این قضیه خبر نداشتم که آنها می خواستند این مطلب را ابلاغ کنند. لهذا این انتصاب حضرت امام موجب شد تا در تهران بمانم و در مدرسه رفاه محل تشکیل کمیته استقبال استقرار یافتیم تا آن روزهای بسیار حساس قبل از آمدن حضرت امام و روز دوازدهم بهمن که در این رابطه یک خاطره ای در ذهنم مانده که شاید برای شما هم جالب باشد. آن خاطره شبی است که اعلام شد فردای آن روز فرودگاه را بستند و بختیار می‌خواست این اعلامیه را در رادیو بخوانند. لذا چون چند نفر از اعضای شورای انقلاب با بختیار سوابق [آشنایی داشتند] - البته شاید آن روز اسم شورای انقلاب را هنوز بر این جمع منطبق نمی‌دانستند، می‌دانستند که شورای انقلابی وجود دارد منتها اینکه چه کسانی مجموعه شورا را تشکیل می‌دهند برایشان مشخص نبود . لکن به هر حال معلوم بود که یک عده‌ای با امام ارتباط دارند و بارزترین آنها شهید بهشتی و شهید مطهری و برخی از برادران دیگرمان مثل آقای هاشمی و شهید باهنر از جمله کسانی بودند که مشخصاً در زمینه مسائل تظاهرات و غیر ذلک با امام ارتباط داشتند - آن شب یکی از همان آقایانی که با گروه بختیار ارتباط داشت، اعلامیه بختیار را که در آن گفته بود می‌خواهم برای پاره‌ای مذاکرات با آیت الله خمینی به پاریس بروم ، آورد آنجا و گفت این اعلامیه را بختیار داده و گفته است امام هم با این اعلامیه موافقت کرده است و این امر برای ما غیر قابل باور بود که امام ملاقات با بختیار را به این سادگی بپذیرد.
چون ما از قبل می دانستیم که شرط دخول برای زیارت امام استعفا از مقامات و حتی بالاتر از آن تبری جستن از نظام پادشاهی و این قبیل چیزها است و در بین ما این شرط به عنوان اذن دخول برای رسیدن به خدمت امام گفته می‌شد و لذا برای ما قابل تصور نبود که بختیار با یک متن بی‎رمق و ضعیفی اجازه رسیدن به حضور امام را دریافت کرده باشد لکن آن کسی که اعلامیه را آورده بود و خودش هم عضو شورای انقلاب بود، می گفت تحقیقا آن کار انجام گرفته است .
در ابتدای جلسه که اعلامیه را آوردند، شهید بهشتی در جلسه نبود و قبل از اینکه ایشان بیایند شهید مطهری یکی از عبارات اعلامیه را اصلاح کرد و بعد که شهید بهشتی آمد یک اصلاح دیگری هم ایشان به عمل آوردند که در نتیجه این دو اصلاح تقریباً محتوا عوض شد و آن دو شهید گفتند اگر عبارات این طور باشد شاید مورد قبول حضرت امام قرار بگیرد، لکن به نظر اکثریت بعید به نظر می رسید که امام چنین چیزی را قبول کنند. از اثنای صحبت یکی از حضار هم‏عقیده خودمان گفت: این مشکلی ندارد، خوب است خودمان تلفنی از پاریس سؤال کنیم؟ شهید مطهری گفت:
من خودم سؤال می کنم و رفت در اتاق مجاور که تلفن بود، پس از اندکی که برگشت گفت: بله امام قبول کردند و آقای مطهری گفته بودند ما اینجا دو مطلب را اصلاح کردیم که به بختیار بقبولانیم لکن از آنجا گفته بودند شما برای تغییر اعلامیه اصرار نکنید، امام همان متن را قبول کردند، فقط شما کاری بکنید که اعلامیه به اخبار ساعت هشت بعد از ظهر برسد ایشان که برگشت، گفت: امام قبول کردند و می گویند اصرار هم نکنید. ما گفتیم پس اقلاً این دو اصلاح انجام شده باشد که همان ساعت علمای قم . . . و همه علمایی که از شهرستان به احتمال ورود امام آمده بودند تهران، در دبیرستان علوی اسلامی جمع بودند، ما هم رفتیم در جلسه آنها، به خاطر ندارم حالا که شهید بهشتی یا شهید مطهری در آن مجلس مطلب را به عنوان خبر جدید در آن مجلس گفتند که بختیار یک چنین اعلامیه‌ای داده است که ظاهراً امام هم قبول کردند.
آن برادرانی که در آن مجلس بودند . . . گفتند: نه ، امام این را قبول نکرده است و این همان نظر ماها بود. یعنی ما هم فکر می کردیم این برای امام غیرقابل قبول است، منتها آن تلفنی که به پاریس شده بود و از پاریس جواب داده بودند امام قبول کرده است سبب شد تا دوستان ما که در آن جلسه بودند گفتند ما خودمان با پاریس تماس گرفتیم، امام قبول کردند. آقای منتظری گفتند: تا من خودم با پاریس صحبت نکنم باور نخواهم کرد و در آن جلسه بر سر این قضیه بگو مگو شد که: آیا امام این متن جدید اصلاح شده را قبول می کنند یا نه؟
همه ما معتقد بودیم اگر امام قبول کنند، کار عجیبی انجام گرفته و این را همه می‌دانستند منتها چون آن جمع موجود در آن جلسه سابقه‌ آن تلفن را نداشتند و خودشان با پاریس صحبت نکرده بودند، مایل بودند خودشان مستقیم صحبت کنند که به نظرم آقای منتظری تلفن کردند و به پاریس گفتند: این که من می‌گویم را بنویسید خدمت امام بگویید و جوابش را به من بدهید. ما رفتیم به مدرسه رفاه منتظر جواب امام بودیم تا نیمه شب که آن اعلامیه کوتاه حضرت امام رسید و حضرت امام گفتند: نخیر من به کسی قول ندادم و تا استعفا ندهد، قبول نمی‌کنم. که فردای آن شب در روزنامه‌ها نوشتند و این همان تکه جالب خاطره آن شب بود که تا کنون کسی نگفته است.» (مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پیرامون خاطرات انقلاب، 11 بهمن 1363)

تحصن در دانشگاه تهران در اعتراض به بستن فرودگاه‌ها
-------------------------------------------------------------
«آن شبی که قرار بود صبح فردا برویم تحصن کنیم، آن روزی بود که امام قرار بود بیایند و نیامدند. ما رفتیم در بهشت زهرا یک سخنرانی شهید بهشتی کردند، بعد هم قطعنامه ای را که تهیه کرده بودیم خواندیم و برگشتیم. وقتی برگشتیم صحبت شد: حالا باید قدم بعدی چه باشد؟ و فکر تحصن در تهران بی‌ارتباط با تجربه تحصن در مشهد نبود. یعنی تجربه موفق تحصن بیمارستان مشهد مشوق تحصنی بود که در تهران انجام گرفت و مدتی بحث شد که: تحصن کجا انجام بگیرد؟ بعضی گفتند: در مسجد امام بازار که آن وقت موسوم به مسجد شاه بود و بعضی هم جاهای دیگر را پیشنهاد می‌کردند. ضمن همه پیشنهادها، دانشگاه هم پیشنهاد شد که این پیشنهاد بسیار جالب بود و از هر جهت خوب بود و بنابر این شد صبح زود برادرها بروند به دانشگاه، منتها خوف این می رفت که دانشگاه را ببندند. لذا قبلاً ما فرستادیم با یکی از مسئولین دانشگاه که بعدها رئیس دانشگاه شد تفاهم کردیم و مشکلات زیادی هم سر راه ما درست کردند، اما مسجد دانشگاه خوشبختانه باز بود و ما فوراً رفتیم داخل مسجد و آن اطاقک بالای مسجد را ستاد کارهایمان قرار دادیم و اولین کاری که کردیم یک اعلامیه نوشتیم گفتیم که این اعلامیه پخش بشود چون فکر می‌کردیم حضور ما در اینجا وقتی فایده خواهد داشت که همراه با زبان و بیان باشد و این سیاست را تا آخر هم ادامه دادیم و همین بود که اثر کرد؛ زیرا اگر سخنرانی و اعلامیه ها نبود مشخص نمی‌شد که چه کاری انجام گرفته، یعنی هم مردم در جریان قرار نمی گرفتند و هم تبلیغات دستگاه می توانست آن را جور دیگری جلوه بدهد.
لذا برنامه‌های مختلفی در دانشگاه داشتیم، یکی سخنرانی‌های مستمری بود که در مسجد دانشگاه انجام می‌گرفت و هر کدام از ماها یک برنامه سخنرانی آنجا گذاشتیم، از برنامه‌های دیگر انتشار اعلامیه‌ها بود و یکی دیگر هم بولتن روزانه منتشر می‌کردیم که به گمانم دوتا بولتن منتشر کردیم، یکی در دانشگاه به نام تحصن بود یکی هم هنگام تشریف آوردن امام و بعد از ورود امام در مدرسه رفاه که من یکی دو شماره از آن را دارم که نشان دهنده سبک روحیات و افکار و آن هیجانات و احساس‌ها و دیدهای خیلی ابتدایی نسبت به حوادث بی‎سابقه و سریع آن روزهاست که آدم وقتی نگاه می‌کند می‌بیند آن وقت با مسائل چگونه برخورد می‏کردیم».
(مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پیرامون خاطرات انقلاب، 11 بهمن 1363)

در تحصن گفتم من چای می‌دهم!
---------------------------------------
«هنگامی که قرار بود امام(ره) تشریف بیاورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم، جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار می‏کردیم و همه‏شان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایی پیدا کردند و بعضی از آنها هم به شهادت رسیدند - مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقای هاشمی، مرحوم ربانی شیرازی، مرحوم ربانی املشی - با هم می‏نشستیم و در مورد قضایای گوناگون مشورت می‏کردیم. گفتیم که امام، دو سه روز دیگر یا مثلاً فردا وارد تهران می‏شوند و ما آمادگی لازم را نداریم. بیاییم سازماندهی کنیم که وقتی ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرف به اینجا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت دولت هم در میان نبود.
ما عضو شورای انقلاب بودیم و بعضی هم در آن وقت، این موضوع را نمی‏دانستند و حتی بعضی از رفقا - مثل مرحوم ربانی شیرازی یا مرحوم ربانی املشی - نمی‏دانستند که ما چند نفر، عضو شورای انقلاب هم هستیم. ما با هم کار می‏کردیم و صحبتِ دولت هم در میان نبود؛ صحبت همان بیت امام بود که وقتی ایشان وارد می‏شوند، مسئولیتهایی پیش خواهد آمد. گفتیم بنشینیم برای این موضوع، یک سازماندهی بکنیم. ساعتی را در عصر یک روز معین کردیم و رفتیم در اتاقی نشستیم. صحبت از تقسیم مسئولیت‌ها شد و در آنجا گفتم که مسئولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. می‏شود آدم بگوید که مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهده‏ من باشد. تنافس و تعارض که نیست. ما می‏خواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کار آنجا را انجام بدهیم، خوب است.
این، روحیه‏ من بوده است. البته، آن حرفی که در آنجا زدم، می‏دانستم که کسی من را برای چای ریختن معین نخواهد کرد و نمی‏گذارند که من در آنجا بنشینم و چای بریزم؛ اما واقعاً اگر کار به اینجا می‏رسید که بگویند درست کردن چای به عهده‏ شماست، می‏رفتم عبایم را کنار می‏گذاشتم و آستین‌هایم را بالا می‏زدم و چای درست می‏کردم. این پیشنهاد، نه‏تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم.
من با این روحیه وارد شدم . . . گفتن این مطالب شاید چندان آسان نباشد و ممکن است حمل بر چیزهای دیگر شود؛ اما واقعاً اعتقادم این است که برای انقلاب باید این‏طوری باشیم».
(سخنرانی در مراسم تودیع کارکنان نهاد ریاست جمهوری، 18 مرداد 1368)


دیدم امام تک و تنها از انتهای کوچه می‎آید
------------------------------------------------
«یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اولی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطلاع داشته باشید و لابد شنیده‌اید که امام وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلی‌کوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علت هم این بود که هلی‌کوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر می‌خواست جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم می‌ریختند و اصلاً اجازه نمی‌دادند که امام یک جا بروند و استراحت کنند. می‌خواستند دور امام را بگیرند.
هلی‌کوپتر در نقطه‌ای در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبیلی امام را سوار کرد. همین آقای «ناطق نوری» اتومبیلی داشتند، امام را سوار می‌کنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام می‌گویند: مرا به خیابان ولی‌عصر ببرید؛ آنجا منزل یکی از خویشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ می‌روند و سراغ به سراغ آدرس می‌گیرند، بالاخره پیدا می‌کنند - منزل یکی از خویشاوندان امام - بی‌خبر، امام وارد منزل آنها می‌شوند!
امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود، از صبح که ایشان آمدند، ساعت حدود نه و خرده‌ای و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندکی استراحت کرده بودند!- آنجا می‌روند که نمازی بخوانند و استراحتی بکنند. دیگر تماس با کسی نمی‌گیرند؛ یعنی آنجا که می‌روند، با کسی تماس نمی‌گیرند. حالا کسانی که در این ستادهای عملیاتی نشسته بودند - ماها بودیم که نشسته بودیم - چقدر نگران می‌شوند! این دیگر بماند. چند ساعت، هیچ کس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند که بله، امام در منزل فلانی هستند و خودشان می‌آیند، کسی دنبالشان نرود!
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آن‌جا در یک قسمت، کارهایی را که من عهده‌دار بودم، انجام می‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر می‌کردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عده‌ای آن‌جا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام می‌دادیم.
آخر شب - حدود ساعت 9:30 یا 10 بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار می‌کردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل اینکه صدایی از داخل حیاط می‌آید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محل رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محل رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفت‌وگویی می‌آید؛ مثل اینکه کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان می‌آیند! برای من خیلی جالب و هیجان‌انگیز بود که بعد از سالها ایشان را می‌بینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم آنجا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضی‌ها گفتند که امام را اذیت نکنید، ایشان خسته‌اند.
برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معین شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگهداشته‌اند و ایام دوازده بهمن، گرامی می‌دارند - به نحوی طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پله‌ها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه می‌کردیم. روی پله‌ها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمی‌آید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پله‌ها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوی شماره دو منتقل شدند که بر خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آنجا بود. این خاطره به یادم مانده است». (گفت و شنود صمیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی با گروهی از جوانان و نوجوانان، 14 بهمن 76)

امام گفتند شبها در مدرسه نمانید
--------------------------------------
«من با بسیاری از این شهدای نامدار و معروف روزها و شب‌های زیادی را با هم بودیم. کمتر ساعاتی را ما چند نفر از هم جدا می شدیم که در این رابطه چند چیز ما را به هم متصل می کرد: یکی شورای انقلاب بود که تمام سنگینی کارهای آن روز بر دوش شورای انقلاب بود و حتی بعد از تشکیل دولت موقت هم باز در حقیقت همین عده کارها را روبه‏راه می‌کردند . در آن روزها رادیو و تلویزیون را باید مواظب می بودیم، پادگان ها را باید مراقبت می کردیم و آن کسانی را که شاید به تحریک گروهک‌ها اسلحه‏خانه‌ها را غارت می کردند باید مواظب می بودیم، از جاهای مختلف که برای حل مشکلات فراوان مراجعه می‌کردند مراقبت می‌کردیم و تمام مسائل به این جمع مربوط می شد که بایستی دائماً با هم می‌بودیم و لذا من با همه آنها خاطره دارم، لکن واقعاً عاجز از این هستم که بتوانم یکی از آن خاطرات را انتخاب کنم. البته شب های هفدهم و هجدهم بهمن به آن طرف و به‎خصوص از نوزدهم بهمن که نیروی هوایی آن رژه را در حضور امام رفتند، خیلی مسئله جدی‎تر شد و احتمال کودتا می‌رفت گرچه آن سران فراری انکار می کردند، لکن بعدها از نوشتجاتی که از آنها باقی مانده و راست و دروغ‌هایی که سر هم کردند، معلوم شد. واقعاً قصد داشتند اگر بتوانند یک حرکتی انجام بدهند، اما نمی توانستند و چنین امکاناتی برایشان وجود نداشت، زیرا کودتا به معنای سرکوب میلیون‌ها نفر بود.
آنها می توانستند با مقداری تانک به خیابانها بیایند و تعداد بیشتری از مردم را هدف گلوله قرار دهند یا چند جا را بمباران کنند اما چیزی که بتواند حاجت آنها را برآورده کند اصلاً برایشان ممکن نبود چون اگر می خواستند موفق شوند، بایستی همه مردم را از بین می بردند، لکن نسبت به مقر حضرت امام در مدرسه علوی و مدرسه رفاه که محل اجتماع ما بود و دولت موقت نیز روز پانزدهم بهمن در همان مدرسه رفاه کارهای خودش را شروع کرده بود، احتمال حملات بیشتری وجود داشت. می گفتند ممکن است بیایند آنجا را بمباران کنند یا چترباز پیاده کنند و یک کارهایی انجام بدهند. مثلاً فرض ‍ کنید دست به یک کارهای خطرناکی از قبیل آتش‎سوزی بزنند و به هر حال احتمال چنین چیزهایی وجود داشت .
لذا شبها را مصرّاً از ما می‌خواستند برویم در جاهای مختلفی و یک‎جا نباشیم، برای اینکه اگر حادثه‌ای پیشامد کرد، همه با هم از بین نروند و چند نفری باقی بمانند. البته ما خودمان ترجیح می‌دادیم برویم مدرسه علوی و محل اقامت امام، همان جا باشیم لکن خبر آوردند امام گفتند: اینجا جمع نشوید و متفرق بشوید که بعداً شب‌ها را در منازل مختلف می خوابیدیم و دو شب را من با مرحوم شهید بهشتی و شهید باهنر همان نزدیکی‌ها منزل حاج محسن لبانی بودم، چون خانه‌هایی را انتخاب می کردیم که نزدیک مدرسه رفاه باشد و من آن شبها را فراموش نمی‌کنم که فکر و مطالعه می‌کردیم ببینیم برای فردا چگونه برنامه‌ریزی کنیم و دائماً صدای انفجار گلوله و حتی گلوله های منوری را که ما تصور می‌کردیم به طرف بیت امام پرتاب می‌شود، مشاهده می‌کردیم، که خیلی شب‌های هیجان انگیزی بود».
(مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پیرامون خاطرات انقلاب، 11 بهمن 1363)

همان کنار خیابان سجده شکر کردم
-----------------------------------------
«روز 22 بهمن و روزهایی که امام تشریف آورده بودند، می‌دانید مقر کارها در مدرسه رفاه بود؛ اما محل سکونت امام دبستان علوی شماره 2 بود که باید خیابان ایران، یعنی کوچه مستجاب را طی می کردیم و از خیابان ایران هم مقداری می‌گذشتیم و می‌رفتیم می‌رسیدیم آنجا که تمام این مسیر هم در تمام ساعات مملو از جمعیت بود . و ساعت های متمادی مردم در سطح خیابان و کوچه های اطراف ایستاده بودند به انتظار این که دسته‌دسته بروند امام را زیارت کنند، امام هم یک دستی تکان می‌دادند و مردم به هیجان می‌آمدند و عده‌ای حتی غش هم می‌کردند و آنها از منزل بیرون می‌رفتند، یک عده دیگر می‌آمدند و تمام ساعات روز تقریباً پیش از ظهر مردها بودند و بعدازظهر زنها.
ما یک ستاد جدیدی هم در دبیرستان علوی اسلامی تشکیل دادیم برای کارهای تبلیغات و اعزام افراد به کارخانه ها، برای این که کارگرها را توجیه نمایند و از نفوذ بعضی از عناصر مخرب که داشت در کارخانه‌ها صورت می گرفت، جلوگیری کنند، و کارهای تبلیغاتی گوناگون دیگر که دفتر تبلیغات اسلامی و مدرسه شهید مطهری، همه از همان تشکیلات کوچک آن روز سرچشمه گرفت و منشعب شد .
یک روزی که من داشتم بین این دو سه مقر برای انجام یک کاری با عجله می‌رفتم یکی از دوستان مرا نگه داشت و گفت : شماها این جا مشغول کارهای خودتان هستید لکن عوامل کمونیست در کارخانه ها رفتند و دارند کارگرها را تحریک می کنند و کارهای مخرب انجام می دهند . و چون آن روزها لحظات آن‎قدر پرحادثه بود که قدرت ذهن و حتی چشم انسان قادر نبود همه این حوادث و تازه‌های کشور در این محدوده مکانی کوچک که در آن چند روز داشت خودش را نشان می داد و بر یک عده معدودی تحمیل می‌شد و باید آنها را حل و فصل کنند، تحلیل کند و واقعاً چنین قدرتی برای هیچ‎کس وجود نداشت، خیلی روزهای دشوار و پرحادثه‌ای بود، لذا مطلب به نظرم خیلی جدی نیامد و حساس نشدم و رفتم در آن محلی که داشتیم همان دبیرستان علوی که یک نفر دیگر با همان برادر آمد، یک گزارش مفصل‎تری داد.
من احساس کردم یک حادثه‌ای هست، تصمیم گرفتم بروم از نزدیک ببینم، پرسیدم کجا بیشتر حساس است. یک کارخانه ای را اسم آوردند و گفتند در این کارخانه عده ای هستند، رفتم در آن کارخانه، دیدم بله کارگران این کارخانه هشتصد نفر بودند، پانصد نفر دختر و پسر کمونیست هم بر اینها اضافه شده بودند، همان طور که می‌دانید وقتی در یک بخشی از مناطق کارگری تهران که کارخانه‌های زیادی نزدیک هم هستند، اگر هم حادثه‌ای در یکی از این کارخانه‌ها اتفاق می افتاد، می توانست با سرعت به جاهای دیگر سرایت کند و معلوم شد اینها می‌خواستند یک پایگاه برای خودشان درست کنند که همین‌جا را پایگاه قرار دادند و مسئولان آنجا را تهدید به قتل و ارعاب می‌کردند تا کارگرها احساس پیروزی بکنند، و آنها هم نقطه نظرهای خاص خودشان را اعمال نمایند. من وقتی رفتم آنجا دیدم وضع آن‎طور است، مشغول حل و فصل قضایا شدم.
آن روز را در آنجا گذراندم و روز بعد هم که 22 بهمن بود من در آن کارخانه بودم که خبر حمله نیروهای گارد به نیروی هوایی را شنیدم که به وسیله مردم شکست خوردند و تار و مار شدند. در راه بازگشت از آن کارخانه بودم که ناگهان رادیو گفت: اینجا صدای انقلاب اسلامی ایران است و من از ماشین پائین آمدم، روی خیابان افتادم و سجده کردم . یعنی این حادثه برایم خیلی عجیب بود. اگر چه بعد از آمدن امام معلوم بود که حادثه اتفاق افتاده اما این که از رادیو و فرستنده رسمی کشور این صدا به گوش من برسد، این اصلاً یک چیز باورنکردنی بود و خنده‎دار اینجاست که به شما بگویم: شاید تا چند هفته دائماً این فکر و این شک برای من پیش ‍ آمده بود که نکند من خواب باشم و لذا فکر می‌کردم اگر خوابم از خواب بیدار شوم اما معلوم شد نخیر بیداری است».

(مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پیرامون خاطرات انقلاب، 11 بهمن 1363)

منبع:www.iran-newspaper.com

 

 

 

 

افشاگری ازهزینه اغتشاشات88
"فارین پایسی "در گزارشی فاش کرد که غرب تامین کننده هزینه های اغتشاشگران درحوادث پس از انتخابات ایران بوده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری فارین پایسی؛در این گزارش آمده است: سرمایه های غرب در سال ۲۰۰۹ برای تامین اغتشاشگران و اقدامات ضددولتی آنها صرف می شد.

"امایل هوکایم" دراین گزارش می نویسد:آمریکا همواره به دنبال برنامه ای برای تحریک اپوزیسون های ایرانی بود و اغتشاشات پس از انتخابات این بهانه را به دست آنها داد.

وی افزود:ولی آمریکا نتوانست به اهداف مورد نظر خود از این سرمایه گذاریها دست یابد و در نهایت جریان فتنه پس از انتخابات ایران با شکست مواجه شد.

فارین پایسی در ادامه آورده است :آمریکا قصد داشت از اغتشاشات پس از انتخابات ایران انقلابی چون انقلاب مصر بسازد؛ولی نمی دانست که این انقلاب،قیامی مردمی ،ولی فتنه ۸۸ کودتایی نافرجام است.
فردا همه می آیند
برادران و خواهرانمان در میدان «التحریر» قاهره بدانند تنها نیستند
به گزارش صراط نیوز به نقل از کیهان: امسال هم مانند سال پیش، 22 بهمن حال و هوای دیگری دارد. پارسال فتنه گران خط و نشان کشیده بودند که می آئیم و چنین و چنان می کنیم. یک شیرین عقلی هم از آن طرف آب استراتژی «درازگوش تروا» را مطرح کرد.
و شد آنچه که دیدید و دیدند. تا چشم کار می کرد امواج پرشور و حرارت مردمی بود که در سرمای بهمن ماه آمده بودند تا یک بار دیگر از دریچه تنگ رسانه های بزرگ غربی، صدا و تصویرشان را به گوش و چشم دنیا برسانند و بگویند؛ «ما تا آخر ایستاده ایم.»
22 بهمن سال گذشته تجلی بیزاری و فردا روز بیداری است.
پارسال مردم از خائنان و فتنه گران اعلام بیزاری کردند و امسال بیداری دنیای اسلام را جشن خواهند گرفت.
فردا غریو «الله اکبر» در میدان آزادی تهران طنین انداز می شود تا برادران و خواهرانمان در میدان «التحریر» قاهره بدانند تنها نیستند و «الله اکبر» چون رشته ای محکم و الهی، سینه های سوزان و مشت های خروشان را از دامنه البرز تا کرانه نیل به هم پیوند خواهد داد.
32 سال پیش فرعون ایران در خروش امواج سهمگین خشم مردم به هلاکت رسید و امروز فرعون مصر در آستانه فرو رفتن در همان گرداب است و دیر نخواهد بود روزی که این سیل تاج و تخت دیگر حاکمان زر و زور و تزویر را با خود به اعماق تاریک تاریخ ببرد.
و کیست که نداند همه این برکات از دم مسیحایی مردی است که معجزه کلامش، سحر غول های رسانه ای غرب و شرق را در هم شکست و اهل صبر و ایمان را از بیابان وحشت به وادی ایمن رهنمون کرد.
اگر امروز ملت ها در کشورهای عربی به جوش و خروش آمده اند، نتیجه ایستادگی و استقامت شمایانی است که هرگز در طوفان حوادث، مصائب و ابتلائات خم به ابرو نیاورده و چون سرو، استوار ایستادید و چه فراز و نشیب ها که از سر نگذراندید. نه روزهای طولانی دفاع مقدس شما را خسته کرد، نه تحریم های اقتصادی کمرتان را خم نمود و نه در غبار غلیظ فتنه، چراغ هدایت ولایت را گم کردید.
مرحبا بر شما خوبان، پاکان و دلیران از کهان و مهانتان که برای رسیدن به این صبح روشن پیروزی و آزادی «خون دلها خورده اید».
وعده ما فردا در تمام شهرها و روستاهای ایران زمین. ما حنجره مان را با غریو «الله اکبر» و طنین «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» بیمه می کنیم. زنهار که ارتعاش این شعارها را ساده انگاری. انعکاس همین فریادها پایه های کاخ فرعون ها را به لرزه انداخته است. گام هایتان استوار، غریوتان پرطنین و حضورتان ماندگار.
راهپیمایی 22 بهمن از طاق نصرت های قرآن آغاز
خواهد شد
قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، گفت: مردم مسلمان ایران در سراسر کشور، حرکت تاریخی خود را از زیر 57 طاق نصرت قرآنی که در مسیرهای راهپیمایی22 بهمن نصب شده، آغاز خواهند کرد.
به گزارش ایرنا، «اصغر آب خضر» روز گذشته در تشریح برنامه های راهپیمایی یوم الله 22 بهمن به خبرنگاران افزود: طاق نصرت های قرآنی یکی از ویژگی های راهپیمایی امسال است که برای نشان دادن پیوند ملت با ولایت و انقلاب در سایه قرآن کریم صورت می گیرد.
وی، تجلیل از شهدای علم و فناوری، شهیدان «علی محمدی» و «شهریاری» در مراسم راهپیمایی امسال را از دیگر ویژگی های مراسم 22 بهمن دانست و گفت: مردم با در دست گرفتن تصاویر شهدای علم و دانش، ایستادگی مردم ایران برای دستیابی به فناوری های نوین را به همه دنیا اثبات کرده و در پیش چشم آنان به نمایش در خواهند آورد.
آب خضر توضیح داد: راهپیمایی مردمی 22 بهمن در حالی در بیش از 850 شهر و شهرستان و بیش از چهار هزار روستا برگزار می شود که مردم پس از سال ها مجاهدت خستگی ناپذیر، مشاهده می کنند که انعکاس صدای انقلاب آنها، در مناطق دیگری از دنیای اسلام به وضوح شنیده می شود و امروز خاورمیانه و دنیای اسلام به یمن حرکت مداوم و ایستادگی ملت ایران بیدار شده است.
قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، تقارن 22 بهمن امسال با برگزاری نمازجمعه را از دیگر ویژگی های جشن پیروزی انقلاب اسلامی عنوان کرد و گفت: راهپیمایی های یوم الله 22 بهمن در اغلب شهرها به مصلی های نمازجمعه ختم می شود و در تهران نیز پس از سخنرانی رئیس جمهور در میدان آزادی، یعنی نیم ساعت قبل از اذان ظهر، مراسم به پایان رسیده و حجت الاسلام والمسلمین «کاظم صدیقی» خطبه های نمازجمعه تهران را آغاز خواهد کرد.
قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گفت: با توجه به نقش محوری مساجد در پیروزی انقلاب اسلامی، راهپیمایی تهران از ساعت 9 صبح از 10 مسجد محوری به سمت میدان آزادی برگزار خواهد شد.
وی از حضور 200 خبرنگار و میهمان خارجی از کشورهای مختلف برای پوشش خبری مراسم 22 بهمن خبر داد و گفت: در میان این خبرنگاران گروهی از کاروان کشتی مرمره (آزادی) که به دلیل شکست حصر غزه مورد حمله رژیم سفاک صهیونیستی قرار گرفتند، وجود دارد.
آب خضر، درباره برنامه های راهپیمایی روز جمعه گفت: سقوط آزاد چتربازان نیروهای مسلح، انجام عملیات نمایش هوایی، اجرای سرود 22 هزار نفری دانش آموزان، گلباران مسیرهای راهپیمایی توسط بالگردها، حمل طولانی ترین پرچم جمهوری اسلامی از میدان امام حسین(ع) تا میدان آزادی و قرائت قطعنامه سراسری از برنامه های یوم الله 22 بهمن است.
شرکت کنندگان در راهپیمایی 22 بهمن بیمه هستند
ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی اعلام کرد: شرکت کنندگان در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن، بیمه هستند.
به گزارش ایرنا افراد شرکت کننده در راهپیمایی 22 بهمن که از مسیرهای 10 گانه برای پیوستن به خیل عظیم جمعیت عبور می کنند از سوی بیمه مرکزی ایران، بیمه هستند.
راهپیمایی یوم الله 22 بهمن، روز جمعه از ساعت 9 صبح در مسیرهای تعیین شده در تهران و کل کشور، برگزار می شود.
دعوت نهادها، گروهها و سازمانهای مختلف از مردم برای حضور یکپارچه و پرشکوه در راهپیمایی 22 بهمن
نهادها، احزاب، گروهها و سازمانهای مختلف با صدور بیانیه های جداگانه از مردم انقلابی کشورمان خواستند با حضور گسترده و پرشور خود در راهپیمایی 22 بهمن 89 ضمن تجدید بیعت با آرمانهای بلند امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری، حمایت خود را از ملتهای ستم دیده تونس و مصر اعلام نموده و بار دیگر توطئه های دشمنان را برای تفرقه افکنی میان مسلمانان خنثی کنند.
اسامی برخی از این نهادها و گروهها به شرح زیر است: جامعه روحانیت مبارز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اتحادیه انجمهای اسلامی دانش آموزان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، جامعه زینب، سازمان اوقاف و امور خیریه، شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی، ستاد اجرائی فرمان حضرت امام، تشکلهای جانبازان و ایثارگران، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، جهاد دانشگاهی، جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران، ستاد کل نیروهای مسلح، سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان، جمعیت جوانان انقلاب اسلامی، حزب موتلفه اسلامی، بنیادشهید و امور ایثارگران، انجمن اسلامی پزشکان ایران، شورای عالی استانها، بسیج صدا و سیما و ستاد مبارزه با موادمخدر.
رئیس فرقه خودساخته "ابرآگاهی " دادگاهی شد

 

رئیس فرقه ابرآگاهی که با روش‌های شبه‎عرفان‌های آمریکایی، جوانان به‎ویژه دختران دانشجو را فریب می‌داد، دادگاهی شد.

به گزارش فارس ، روز گذشته پرونده سرکرده فرقه ابرآگاهی در مجتمع قدس دادسرای عمومی و انقلاب تهران با حضور شکات، مورد بررسی قرار گرفت و بالاخره بعد از چند ماه این فرد شیاد که سابقه چند بار بازداشت داشته است، محاکمه شد.

وی در هفته‌‌های اخیر به برخی روش‌های خود در برخورد و فریب مریدانش اعتراف کرد و از آنها خواست او را به خاطر اعمال زشتش ببخشند؛ ولی شکات به خاطر اینکه این فرد برخی زندگی‌ها را به هم زده یا برخی افراد را به روان‌پریشی انداخته بود، از وی نگذشتند و از قاضی خواستار اشد مجازات برای وی شدند.

م.ب. که بیشتر از 3 سال با جذب دانشجویان نخبه و با روش‌های تنفسی، رزمی و خلسه کلاس‌های خود را اداره می‌کرد، دوره‌های مختلفی را برای مریدان خود برگزار کرده بود.

وی در کلاس‌های شبانه که معمولاً در پایان شب برگزار می‌شد، با گیاهان و شربت‌های روان‌گردان به اسم ابرآگاهی افراد را به خلسه برده و در این حالت مطالبی را به پیروانش القا می‌کرد.

اردوهای دسته‌جمعی و مختلط نیز از دیگر برنامه‌های م.ب. بوده است. او به شاگردانش گفته بود هیچ‎گاه به گذشته فکر نکنند، نه به گذشته خود و نه به گذشته دیگران؛ و شاگردانش بر این اساس هیچ‎گاه درباره گذشته وی سؤال و تحقیقی نکرده بودند و هیچ‌یک سابقه‌ای از او به دست نیاورده بودند.

م.ب. با این ترفند توانسته بود گذشته خود را پاک و در عین بی‌سوادی دکترای فیزیک کوانتوم معرفی کند که خوشبختانه توسط مقامات قضایی بازداشت و به سزای اعمال خود رسید.

 

 

 

 

تجمع روزنامه‌نگاران مصری برای قصاص مبارک و محاکمه سران مصر

 

در پی کشته شدن یک روزنامه‌نگار مصری جامعه مطبوعاتی و روزنامه‌نگاران این کشور با تجمعی گسترده مبارک را قاتل این روزنامه‌نگار دانسته و خواستار محاکمه وی و سران حکومتش شدند.

به گزارش فارس، ‌گزارش تصویری ارسالی خبرنگار فارس از قاهره نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاران و خبرنگاران مصری خواستار محاکمه مبارک و برکناری وی و دولتش در مصر هستند.

در پی کشته شدن "احمد محمد محمود " روزنامه‌نگار مصری در حوادث اخیر این کشور که جامعه روزنامه‌نگاران مصر وی را اولین شهید انقلاب 2011 نامیدند، صدها روزنامه‌نگار و خبرنگار مصری با حمل تصاویری از این شهید خواستار محاکمه مبارک شدند.

روزنامه‌نگاران که مبارک را عامل این قتل دانسته، در این تجمع اعلام کردند که "خون این شهید به هیچ وجه خشک نخواهد شد تا اینکه مبارک قاتل از این کشور برود و سران حکومتش نیز محاکمه شوند ".

در این تظاهرات جامعه مطبوعاتی مصر نیز همصدا با دیگر احزاب این کشور اعلام کردند که خواستار خروج فوری مبارک از این کشور هستند و تا حکومتش ساقط نشود، به این تظاهرات ادامه خواهند داد.

 

 

 

برخی سوابق سوابق مشاور فراری موسوی

 

جوان: اردشیر امیر ارجمندی مسئول حقوقی ستاد موسوی در سال 88 بود که به اروپا نزد برادرش منصور امیرارجمندی  گریخته است.

وی پیش از این به یک سرویس اروپایی وصل بوده که با توجه به وسایل جاسوسی کشف شده از وی این اطلاعات را به خارج کشور منتقل می‌کرده است .

امیر ارجمندی مدتی در استراسبورگ فرانسه و بعد پاریس مستقر شد. مادر و برادر این شخص از اعضا و سمپات‌های منافقین بوده و خود وی نیز اخیرا به دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی وصل شده است

 

 

 

 

شورای نگهبان فتنه‌گران را فیلتر می‌کند

 

سخنگوی شورای نگهبان تاکید کرد: کسانی که عالماً و عامداً به هر نحوی در شکل گیری و ادامه فتنه 88 نقش داشتند از فیلتر شورای نگهبان عبور نخواهند کرد.

به نوشته کیهان عباسعلی کدخدایی با اشاره به اینکه فتنه سال گذشته یک امر ساده ای نبود که بخواهیم به روحیات یک فرد یا به اختلافات سلیقه ای که بطور طبیعی در جامعه وجود دارد محدود کنیم افزود: ابعاد فتنه 88 بسیار گسترده تر از اختلافات داخلی بود و فتنه سال گذشته یک زمین بازی بود که دشمنان بیگانه برای ما ترسیم کردند و متاسفانه عده ای از دوستان هم در این زمین به نفع بیگانگان بازی کردند.

وی با مرور انتخابات سال گذشته ادامه داد: روز برگزاری انتخابات یک ادعایی از سوی برخی نامزدها و طرفدارانشان مطرح شد و هرگونه امکانات برای بررسی درخواست آنان در نظر گرفته شد اما حاضر نشدند هیچ یک از این راه های قانونی را بپذیرند در حالی که در یک جامعه مدنی وقتی که دو نفر با یکدیگر دچار اختلافی شوند و اگر نتوانند خودشان حل کنند به یک حکم و داور مراجعه می کنند.
سخنگوی شورای نگهبان اظهار داشت: اگر افراد یا حزبی حکمیت یک داور یا یک مرجع قانونی را نپذیرند هیچ مشکلی حل نمی شود و اگر اراده عده ای برای نپذیرفتن باشد هر راهکاری را هم که پیشنهاد بدهی سر باز می زنند.

وی بیان داشت: انتظاری که مردم با توجه به سابقه کاندیداهای معترض در سمت های اجرایی داشتند این بود که اگ



:: بازدید از این مطلب : 158

|
امتیاز مطلب : 182
|
تعداد امتیازدهندگان : 56
|
مجموع امتیاز : 56
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 / 11 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: